مشکلات و راهکار شرکت های تولیدی

چالش های اصلی شرکت های تولیدی:

یک بخشی از چالش شرکت های تولیدی با شرکت های بازرگانی مشترک است یعنی همان بحث قیمت گذاری مواد اولیه ی خریداری شده و روش های نگهداری این مواد اولیه قبلا در راهکار شرکت های بازرگانی توضیح  داده شده است که چگونه نرم افزار ساما سیستم این مشکلات را در شرکت های بازرگانی حل می کند طبیعتا با وجود آن امکانات این مشکلات در شرکت های  تولیدی نیز قابل حل  است این چالش مشترک بین شرکت های تولیدی و بازرگانی که بحث قیمت گذاری و انبارش کالاهایشان است حل می کند البته لازم به توضیح است که در شرکت های تولیدی استفاده از روش ثبت ادواری یک سم محسوب می شود و به عبارت دیگر می شود گفت استفاده از این روش یعنی عدم توانایی در  پیاده سازی سیستم  حسابداری صنعتی یا بهای تمام شده و استفاده از روش ثبت دائمی صرفا در شرکت های تولیدی توصیه می شود لازم به توضیح است که در واقعیت و در صنعت جامعه شرکت های تولیدی بسیاری هستند که امکانات لازم برای محاسبه قیمت تمام شده و پیاده سازی حسابداری صنعتی را ندارند که این امکانات مربوط می شود به امکانات سخت افزاری آنها مثل عدم داشتن فضای انبار مناسب ،  قاطی بودن فضای تولید ، یکی بودن فضای تولید با انبار به دلیل کمبود جا نداشتن پرسنل حاذق و ماهر که بتوانند گذارشات تولید را ثبت و طبقه بندی بکنند و به هر حال بتوانند سیستم پذیر باشند نرم افزار ساما سیستم یک نرم افزار عملیاتی است که با واقعیت جامعه سازگار است و برای واقعیت امکانات تولیدی و یا بازرگانی همه ی شرکت ها راهکار های عملیاتی دارد  در حد توان خودشان و طبیعتا شرکت هایی که بسیار قوی هستند امکانات لازم را دارند توانایی  لازم برای پیاده سازی سیستم حسابداری صنعتی را دارند نرم افزار جامع ساما سیستم در راهکار تولیدیش کاملا می تواند تمامی نیاز های آنها را با جزئیات  برطرف کند و خروجی های خوبی به آنها بدهد به این نتیجه رسیدیم که مشکل شرکت های بازرگانی می تواند مشکل شرکت های تولیدی را هم حل کند همان طور که قبلا توضیح داده شده است مشکل مشترک شرکت های تولیدی و بازرگانی مواد اولیه ای هست که میخرند چون با سیستم تورم در جامعه در ارتباط است  قیمت مواد اولیه در تاریخ های مختلف متفاوت خواهد بود و افزایشی معمولا این دغدغه وجود داره که بهای تمام شده موادی که از انبار مواد اولیه وارد اولین ایستگاه خط تولید می شود به چه بهایی باید انتقال پیدا بکند و این بها با روش های ارزیابی میانگین موزون ،فایفو یا لایفو  باید تعیین بشوند و روش شناسایی ویژه هم که قبلا توضیح دادیم میتونه یکی از روش های قابل استفاده برای قیمت گذاری مواد اولیه ی خروجی از مواد انبار اولیه و ورودی به خط تولید باشد چالش دیگری که شرکت های تولیدی با آن درگیر هستندچالش محاسبه ی قیمت تمام شده  به تفکیک عوامل بهای تمام شده  که مواد دستمزد و سربار هست و در ایستگاه های مختلف تولیدی این باید انجام بگیرد اکثریت شرکت های تولیدی از قیمت تمام شده یک تصویری دارند که محاسبه ی کالای نهایی را که قابلیت فروش دارد به مشتری آن را آنالیز می کنند در یک اکسلی ،نرم افزاری آن را ثبت می کنند و می گویند این شد محاسبه سهم مواد ما دستمزد و سربار هم همینجوری در آن سر شکن می کنند بر اساس تعداد تولیدشون و این می شود قیمت تمام شده شان در صورتی که این قیمت تمام شده ایراد داره  به دلیل اینکه فرایند تولید وجود دارد محصولاتی که تولید می شوند تا برسند به محصول نهایی یک مراحلی را طی میکنند این مراحل بعضا ممکن توسط پیمانکاران یا شرکت های همکار در حین تولید انتقال پیدا کند در واقع کالا میرود به سوی یک کارخانه دیگر دوباره برمیگرده به خط تولیدمان پس این موضوع یک فرآینده پیچیده ای است پس محاسبه قیمت تمام شده روی قیمت اصلی غلط است به دلیل اینکه  شما باید در هر ایستگاه تولیدی سهم مواد ،دستمزد ، سربار را در آن مرحله محاسبه کنید و کل این مواد دستمزد و سربار که می شود قیمت تمام شده آن مرحله  می شود مواد اولیه مرحله بعد که خودش دوباره دستمزد و سربار دیگری را خواهد گرفت و این به  صورت پلکانی و مرحله ای جلو می آید تا به آخرین ایستگاه برسد  عدم محاسبه قیمت تمام شده از اولین ایستگاه تولیدی و انتقال پلکانی آن همراه با دستمزد و سربار همان ایستگاه به عنوان مواد ایستگاه بعد هیچ وقت نمی تواند راهکاری باشد جهت محاسبه صحیح قیمت تمام شده

به طور مثال: شما در ایستگاه های مختلف تولیدی مثلا در تولید یک رادیاتور پنل خانگی شما در ایستگاه های اول که ایستگاه برشکاری است و برش های طولی و عرضی می دهند و بعد ایستگاه های پرس هست و بعد این هارو بهم جوش میدهند ایستگاهای جوش هست ایستگاه های های تست هست تا به ایستگاه نهایی برسد شما در ایستگاه اولیه ورق برش میدی آن جا یه بخشی ضایعات عادی داری این ضایعت تو محصول اصلی که می خواهی به مشتری بفروشی دیده نمی شود پس اگر شما محاسبه قیمت تمام شده را براساس وزن محصول نهایی انجام بدهی خب طبیعتا به اشتباه رقتی و محاسبه ی بخشی از بهای تمام شده شما که باهاش پول دادی و خریدیش و ریختیش دور بخاطر ذات تولیدت یا نهایتا یک پول جزئی به عنوان فروش ضایعات گرفتی در مسیر محاسبه ی قیمت تمام شده ات لحاظ نشده وقتی ایستگاه به ایستگاه کنترل موجودی و محاسبه ی قیمت تمام شده نداشته باشید امکان سو استفاده از مواد اولیه ات در طول خط بالا می رود و شما وقتی که محصول  نهایی را که میبینی خیلی از این اتفاقاتی که طی خط اتفاق افتاده و باید به بهای تمام شده ی اون رادیاتور نهایی اضافه بشه اینهارو نمیبینید مثلا در صنایع محصولات پلاستیکی مثل قالپاق اینها برای خودرو تولید می شود این موضوع بسیار مشهود است وقتی قالپاق یک پژو 405 داخل یک کوره ی رنگ می رود 80% رنگی که داره پاشیده می شود در واقع تو سطح قالپاق نیست و این پرت میشه این رنگ های پرت شده بابتش پول رفته باید به قیمت تمام شده ی آن مرحله رنگ کاری اضافه شود به عنوان ضایعات عادی ولی وقتی که شما سیستم هزینه یابی مرحله ای و محاسبه ای قیمت تمام شده در هر مرحله را نداشته باشید اینجا شما وزن قالپاق که میبنی وزن رنگ هایی که پرت شده را روش نمی بینید در نتیجه کارت غلطه پس با این مثال ها متوجه شدیم که محاسبه ی قیمت تمام شده  در رابطه با محصول نهایی که فقط آن را آنالیز کنی کاملا کار اشتباهی است و قیمت تمام شده ی صحیح بایستی در هر مرحله محاسبه شود و این یکی از چالش های بزرگ شرکت های تولیدی است که تمامی شرکت ها با هر سطح و امکاناتی با این چالش ها مواجه هستند